1394-04-14 23:25
960
0
17105
قسمت سوم:

ماه رمضان با شهید مطهری " رمز جاذبه امام على‏(ع) "

رمز محبت را هنوز کسى کشف نکرده است؛ یعنى نمى‏توان آنرا فرموله کرد و گفت اگر چنین شد چنان مى‏شود و اگر چنان شد چنین، ولى البته رمزى دارد. چیزى در محبوب هست که براى محب از نظر زیبایى خیره کننده است و او را به سوى خود مى‏کشد.

به گزارش گلستان ما ؛ جاذبه و محبت در درجات بالا «عشق» نامیده مى‏شود. على محبوب دلها و معشوق انسانهاست، چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگى على در چیست که عشقها را برانگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانى گرفته است و براى همیشه زنده است؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا مى‏بینند و اصلًا او را مرده احساس نمى‏کنند بلکه زنده مى‏یابند؟.

مسلماً ملاک دوستى او جسم او نیست، زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده‏ایم. و باز محبت على از نوع قهرماندوستى که در همه ملتها وجود دارد نیست. هم اشتباه است که بگوییم محبت على از راه محبت فضیلتهاى اخلاقى و انسانى است و حب على حب انسانیت است. درست است على مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه ‏هاى عالى انسانیت را دوست مى ‏دارد اما اگر على همه این فضایل انسانى را که داشت مى ‏داشت: آن حکمت و آن علم، آن‏ فداکاریها و از خودگذشتگى ‏ها، آن تواضع و فروتنى، آن ادب، آن مهربانى و عطوفت، آن ضعیف [نوازى‏]، آن عدالت، آن آزادگى و آزادیخواهى، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت، آن مروّت و مردانگى نسبت به دشمن، و به قول مولوى:

در شجاعت شیر ربّانیستى             در مروت خود که داند کیستى؟

آن سخا و جود و کرم و ... اگر على همه اینها را که داشت مى‏داشت اما رنگ الهى نمى‏داشت، مسلماً این قدر که امروز عاطفه‏انگیز و محبت خیز است نبود.

على از آن نظر محبوب است که پیوند الهى دارد. دلهاى ما به‏طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سرّ و پیوستگى دارد، و چون على را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مى‏یابند به او عشق مى‏ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق على پیوند جانها با حضرت حق است که براى همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانى است مهر على نیز جاودان است.

نقطه ‏هاى روشن در وجود على بسیار است اما آنچه براى همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به وى جذبه الهى داده است.

سوده همدانى، بانوى فداکار و دلباخته على، در مقابل معاویه بر على درود فرستاد و در وصفش گفت:

صَلَّى الْالهُ عَلى‏ روحٍ تَضَمَّنَها             قَبْرٌ فَاصْبَحَ فیهِ الْعَدْلُ مَدْفونا

قَدْ حالَفَ الْحَقَّ لا یَبْغى بِهِ بَدَلا             فَصارَ بِالْحَقِّ وَ الْایمانِ مَقْرونا

درود خداوند بر روانى باد که او را خاک بر گرفت و عدل نیز با وى مدفون گشت.

با حق پیمان بسته بود که به جاى آن بدلى نگزیند، پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود.

صعصعة بن صَوْحان عبدى نیز یکى دیگر از دلباختگان على بود؛ از کسانى بود که در آن دل شب در مراسم دفن على با عده معدودى شرکت کرد. پس از آنکه حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید، صعصعه یک دست خویش را بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاک بر سر پاشید و گفت:

«مرگ گوارایت باد! که مولدت پاک بود و شکیبایى‏ات نیرومند و جهادت بزرگ. بر اندیشه‏ات دست یافتى و تجارتت سودمند گشت.

بر آفریننده‏ات نازل گشتى و او تو را با خوشى پذیرفت و ملائکش به گردت درآمدند. در همسایگى پیغمبر جایگزین گشتى و خداوند تو را در قرب خویش جاى داد و به درجه برادرت مصطفى‏ رسیدى و از کاسه لبریزش آشامیدى.

از خدا مى‏خواهیم که از تو پیروى کنیم و به روشهایت عمل کنیم، دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت محشور گردیم.
دریافتى آنچه را دیگران درنیافتند و رسیدى به آنچه دیگران نرسیدند. در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد کردى و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردى تا سنتها را بر پا داشتى و آشوبها را اصلاح نمودى و اسلام و ایمان منظم گشت. بر تو باد بهترین درودها!.

به وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد. احدى فضایل و سجایاى تو را در خود جمع نکرد. نداى پیغمبر را جواب گفتى. به اجابتش بر دیگران پیشى گرفتى. به یارى‏اش شتافتى و با جان خویش حفظش کردى. با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله بردى و پشت ستمگران را شکستى. بنیانهاى شرک و پستى را در هم فرو ریختى و گمراهان را در خاک و خون کشیدى. پس گوارایت باداى امیرمؤمنان!.

نزدیکترین مردم بودى به پیغمبر. اول کسى بودى که به اسلام گرویدى. از یقین لبریز و در دل محکم و از همه فداکارتر [بودى‏] و نصیبت از خیر بیشتر بود. خداوند ما را از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند.
به خدا سوگند که زندگى‏ات کلید خیر بود و قفل شر، و مرگت کلید هر شرى است و قفل هر خیرى. اگر مردم از تو پذیرفته بودند، از آسمان و زمین‏ نعمتها برایشان مى‏بارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند.»  
آرى، دنیا را برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف على تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و رکودها از آستین مردمى بدر آمد و على را شهید کرد.
على علیه السلام در داشتن دوستان و محبانِ سر از پا نشناخته که در راه ولاء و محبت او سر دادند و بر سردار رفتند، بى نظیر است. تاریخچه‏هاى شگفت و جالب و حیرت‏انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است. دست جنایت ناپاکانى از قبیل زیادبن ابیه و پسرش عبیداللَّه و حجّاج بن یوسف و متوکل و در رأس همه اینها معاویة بن ابى سفیان به خون این زبده‏هاى انسانیت تا مرفق آلوده است.
تنظیم : غلامرضا خارکوهی
اخذ از مجموعه‏آثاراستاد شهید مرتضی مطهرى - ج‏16

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.